به گزارش مشرق، الهه پهلوان کارشناسارشد برنامهریزی محیطزیست - مجلس شورای اسلامی چندی پیش مجوز واگذاری حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها به اشخاص غیر دولتی را صادر کرد. در واقع نمایندگان مجلس روز دوشنبه ۲۳ مرداد ماه ۱۴۰۲، در جریان بررسی گزارش کمیسیون ویژه جهش و رونق تولید و نظارت بر اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، طرح تأمین مالی و جهش تولید مواد ۴۲، ۴۳ و ۴۴ این طرح را به تصویب رساندند.
در ماده ۴۳ بند ۳ این متن آمده است:به منظور حفاظت و بهرهبرداری صیانتی از جنگلهای خارج از طرحهای جنگلداری، به سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور اجازه داده میشود، جنگلکاری و حفاظت از جنگلها، جلوگیری از قاچاق چوب و برداشتهای غیرصیانتی را در قبال بهرهبرداری از درختان شکسته، افتاده، ریشهکن، خشک سرپا و آفت زده غیرقابل احیا را به اشخاص غیردولتی بهصورت رقابتی در قالب قرارداد واگذار نماید! این موضوع پتانسیل این را دارد که، به موضوعی مهم و نگرانکننده و برهم زننده نظم مناطق جنگلی تبدیل شود! چون تحقیقات صورت گرفته توسط مراکز تحقیقاتی معتبر جهان نشان داده که بقایای درختان و گیاهان پوسیده و انباشته شده در کف جنگلها به حفظ تنوع زیستی اکوسیستم جنگلها کمک زیادی میکند.
مطالعات ثابت کرده که تنها پنج درصد توده درختان زنده دارای سلولهای زنده هستند، در حالی که میزان سلولهای زنده در چوبهای پوسیده درختان ۴۰ درصد و بیشتر شامل قارچها و باکتریهاست. به عبارتی در یک درخت مرده بیش از یک درخت زنده زندگی جریان دارد، چرا که موجودات زندهای که درون چوب نرم، پوست درختان و بقایای گیاهان را برای زندگی انتخاب میکنند به فرایند تجزیه و جذب جانوران شکارگر که تغذیه کننده از آنها هستند کمک میکنند.
اهمیت درختان افتاده و شکسته
توجه به اهمیت درختان افتاده و خشک در جنگل از دهه ۷۰ میلادی در جهان مورد توجه جنگلشناسان و حافظان جنگل قرار گرفت زیرا آنها متوجه شدند مواد مغذی موجود در آنها برای بسیاری از موجودات زنده غذا و زیستگاه فراهم کرده و سبب ارتقای تنوع زیستی میشود. درختان خشک افتاده به همراه چوب و برگهایی که در بستر جنگل انباشته میشوند سبب رشد پوشش گیاهی تازه میشوند و همچنین به خاطر داشتن عناصر مغذی از جمله کربن، نیتروژن، پتاسیم و فسفر، باعث تداوم زندگی موجودات زنده میشوند.
مطالعات علمی نشان میدهد که بقایای درختهای افتاده نقش مهمی در ذخیره کربن خاک ایفا میکنند؛ برای اینکه درختان وقتی زنده هستند، کربن جو را با کمک فرایند فتوسنتز در چوب خود نگه میدارند و هنگامی که میمیرند قارچها و برخی باکتریها مقداری از آن کربن را از بخشهای مرده درخت به خاک منتقل میکنند.
به اعتقاد جانورشناسان، علاوه بر قارچها، باکتریها، گلسنگها، خزهها و برخی گیاهان دیگر، حیات بیمهرگانی مانند موریانهها، مورچهها، سوسکها، حلزونها، دوزیستانی مانند سمندرها، خزندگانی مانند کرم تنبل و پرندگان و پستانداران به پوسته و چوب مرده درختان وابستگی دارد.
درختان افتاده و شاخههای بزرگ خشک و افتاده بویژه در نقاط شیبدار با کاهش حرکت رو به پایین مواد ارگانیک و خاک معدنی از به هدر رفتن این مواد جلوگیری میکنند. نفوذ آب برف و باران در خاک نیز بهتر میشود. در طول فصل خشک این بقایای چوبی، تبخیر رطوبت خاک را کند میکنند و خرده زیستگاههایی مرطوب را برای موجودات زندهای که نسبت به رطوبت حساس هستند ایجاد میکنند.
وجود درختان شکسته ضروری است
در هر صورت، درختان خشک و افتاده بخش مهمی از اکولوژی جنگل هستند. مجید لطفلیان، عضو هیأت علمی دانشکده منابع طبیعی ساری اعتقاد دارد: وجود ۱۰ تا ۱۵ درصد درختان خشک در جنگل برای حفظ اکولوژی ضروری است، برای اینکه این درختان همانند اجزای زنده محل حیات و تغذیه بعضی از جانوران هستند.
به اعتقاد او در همه جای دنیا، خارج نکردن بخشی از درختان خشک، افتاده در اثر باد و طوفان و آتشسوزی یا به اصطلاح علمی «تنه و شاخه افتاده» (Coarse woody debris) ضروری است. در نظریه جنگلداری کلاسیک به این موضوع توجه نشده و به نظر میرسد عدهای با هدف سوءاستفاده، وجود این نوع درختان را محل شیوع انواع آفات عنوان میکنند.
لطفلیان میگوید: «بررسیها نشان میدهد که وجود ۱۵ درصد درخت خشک سرپا در هر هکتار از جنگلهای هیرکانی شمال ایران ضروری است.» طبق بررسیهای میدانی که توسط دانشجویان رشته جنگلداری دانشکده منابع طبیعی ساری در مورد درختان مرده خشک جنگلهای مازندران صورت گرفته، زادآوری درختان در مناطقی که درختان خشک سرپا و افتاده وجود دارد، بیشتر از جاهای دیگر است.
این استاد جنگلشناسی با اعلام اینکه آمارهای تخریب و قاچاق چوب جنگل در شمال بسیار نگران کننده بوده، گفت: به نظر میرسد طرح استراحت جنگل یا همان تنفس جنگل، ممنوعیت قطع و بهرهبرداری از درختان را تاکنون به دنبال داشته اما توقف کامل ایجاد نکرده است. لطفلیان معتقد است که باید مراقب بود تا بار دیگر خروج درختان خشک سرپا و افتاده فرصتی برای سوءاستفاده بهوجود نیاورد.
روستاییان درختان شکسته را مصرف میکنند
محمد امینی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، نیز تبصره قانون تنفس جنگل درباره جمعآوری و بهرهبرداری درختان پیر، خشک سرپا، افتاده، لاپی، آفتزده و غیرقابل احیا در جنگلهای شمال را غیر قابل اجرا میداند و میگوید: حدود ۳ هزار و ۴۰۰ آبادی در حاشیه و داخل جنگلهای شمال وجود دارد که ۹۰ درصد ساکنان آنها برای گرمایش منازل و پخت و پز از چوب جنگلی استفاده میکنند.
امینی با بیان اینکه در طرح صیانت از جنگلهای شمال سال ۱۳۸۲ مقرر شد تا سوخت جنگلنشینان از هیزم جنگلی به فسیلی بویژه گاز طبیعی تغییر کند، گفت: بررسیها نشان میدهد که این طرح در کمتر از ۱۰ درصد از خانوارهای جنگلنشین عملی شده است. سالانه حدود سه میلیون متر مکعب معادل زایش سالانه درختان جنگلهای شمال، چوبهای خشک افتاده و پوسیده توسط جنگلنشینان برای تأمین سوخت جمعآوری میشود.
امینی میگوید: ۲۰ درصد از درختان خشک افتاده و پوسیده باید به عنوان خوراک اکوسیستم جنگل، در جنگل باقی بماند اما به دلیل نظارت کم و از طرفی نیاز جنگلنشینان، چوبهای پوسیده(خوراک اکوسیستم) نیز جمعآوری میشود و چیز زیادی باقی نمیماند که ارزش اجرای تبصره را داشته باشد. علاوه بر این چهار هزار نوع موجود خاکزی وجود دارد که از درختان پوسیده تغذیه میکنند و باقی ماندن بخشی از درختان افتاده و پوسیده برای تغذیه خاک جنگلی ضروری است. بر اساس نظر این استاد، پوسیده شدن درختان خشک در چهار مرحله و در مدت زمان ۲۰ سال صورت میگیرد و بعد تبدیل به کود میشود. در این شرایط ورود بهرهبرداران تجاری برای پیدا کردن درختان خشک و شکسته در جنگلهای شمال غیر قابل توجیه و زیانبار است. در واقع تردد تراکتور و دیگر خودروهای سنگین در جنگلهای شمال برای پیدا و بار کردن چوبهای شکسته به کار گرفته خواهند شد، یک فاجعه و بحران محسوب میشود. عمده درختان جنگلهای شمال کهنسال هستند و بررسیها نشان میدهد که سالانه ۲ دهم متر مکعب در هکتار درخت خشک و شکسته به وجود میآید، لذا در این شرایط اجرایی شدن تبصره جمعآوری درختان خشک افتاده در طرح تنفس جنگل قابلیت اجرایی ندارد و ورود بهرهبرداران تجاری و صنعتی با این تبصره فقط بهانه است. ما در حال حاضر با دو چالش مواجه هستیم: یک، مدیریت جنگلها یا ادامه روند بهرهبرداری به شیوههای کنونی و دوم، تنفس جنگل!
مسیر غارت هموار میشود؟
در نهایت باید گفت بر اساس ماده ۱۵ قانون افزایش بهرهوری بخش کشاورزی و منابع طبیعی مصوب ۱۳۸۹، دولت مکلف است ضمن اعمال ممنوعیت بهرهبرداری مازاد بر توان زادآوری طبیعی، احیایی و زیست محیطی (اکولوژیک) جنگلهای کشور، ترتیبات و تمهیدات لازم را جهت اصلاح الگوی مصرف چوبهای جنگلی اعم از صنعتی و غیرصنعتی، جایگزینی سوخت فسیلی و انرژیهای تجدیدپذیر به جای سوختهای هیزمی، خروج دام از جنگل و ساماندهی جنگلنشینان به عمل آورده و با استفاده از توان و سرمایه بخش غیردولتی نسبت به احیا و توسعه درختکاری مثمر و غیرمثمر و بوستانهای جنگلی و زراعت چوب اقدام نماید به گونهای که ظرف ۱۰ سال، ضریب حفاظتی جنگلها و مراتع، از چهل درصد (۴۰%) به نود درصد (۹۰%) و سرانه جنگل از هفده صدم (۱۷/۰) هکتار به بیست و پنج صدم (۲۵/۰) هکتار برسد.
پس مبنای واگذاری اراضی جنگلی به اشخاص چیست؟ آیا با واگذاری حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها به اشخاص غیر دولتی، مسیر برای غارت بیشتر جنگلها و سود برخی افراد هموار نخواهد شد؟ آیا این طرح ما را به افزایش سرانه مناطق جنگلی خواهد رساند؟